کربلا )(شعر از خودم()
این شعرو همین الان فی البداهه گفتم اما اصلا ویرایشش نکردم آخه آخر وقته اداریه و دارم میرم خونه. اگه بد شد ببخشید. بگو به من امام حسین کی بوده بگو به من نگو که دیر و زوده میخوام بدونم که چرا همیشه توی محرم گریه زاری بوده میگی به من امام حسین یه مرده یه مرده که مردی رو دوره کرده رفت وسط میدون جنگ با یاراش که درس آزادی بده با کاراش آب که ندادن بهشون اون بدا اما امیدش همیشه بود خدا یه مدتی گذشت میدید بچه ها بی تاب شدند از تشنگی و گرما آبی میخواستند اما اونجا نبود به اونا بستند آبو شمر حسود حضرت عباس مشک آبو برداشت بوسه ای روی گونه ی علی کاشت گفت ک...
نویسنده :
آرش و فاطمه
13:51